سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 190197

  بازدید امروز : 21

گوشش پر است‌ از صدای‌ رفتن‌ و دیگر هیچ! - عصر ارتباطات

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

موضوعات وبلاگ

 

 دوستان



 

درباره خودم

 

لینک به لوگوی من

گوشش پر است‌ از صدای‌ رفتن‌ و دیگر هیچ! - عصر ارتباطات

 

اشتراک

 

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

آوای آشنا

 

بایگانی

انقلاب مجازی
ارکات
لاریجانی
تا انتخابات!!!
اسلام از مکه تا اینترنت!
گپ های دخترانه
مناظره ی سیستم عامل ملی
ارتباطات ِ عصر ِ تنهایی
وبلاگ؛ رسانه مردم
نجوای رمضان
امت مجازی
اسلام هک نمی شود!
برای او
45 دقیقه تا خرامه!
انقلاب زنده است تا خمینی زنده است
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385
تابستان 1384
بهار 1384
زمستان 1383

 

[ کمیل پسر زیاد گفت : امیر المؤمنین على بن ابى طالب ( ع ) دست مرا گرفت و به بیابان برد ، چون به صحرا رسید آهى دراز کشید و گفت : ] اى کمیل این دلها آوند هاست ، و بهترین آنها نگاهدارنده‏ترین آنهاست . پس آنچه تو را مى‏گویم از من به خاطر دار : مردم سه دسته‏اند : دانایى که شناساى خداست ، آموزنده‏اى که در راه رستگارى کوشاست ، و فرومایگانى رونده به چپ و راست که درهم آمیزند ، و پى هر بانگى را گیرند و با هر باد به سویى خیزند . نه از روشنى دانش فروغى یافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند . کمیل دانش به از مال است که دانش تو را پاسبان است و تو مال را نگهبان . مال با هزینه کردن کم آید ، و دانش با پراکنده شدن بیفزاید ، و پرورده مال با رفتن مال با تو نپاید . اى کمیل پسر زیاد شناخت دانش ، دین است که بدان گردن باید نهاد . آدمى در زندگى به دانش طاعت پروردگار آموزد و براى پس از مرگ نام نیک اندوزد ، و دانش فرمانگذارست و مال فرمانبردار . کمیل گنجوران مالها مرده‏اند گرچه زنده‏اند ، و دانشمندان چندانکه روزگار پاید ، پاینده‏اند . تن‏هاشان ناپدیدار است و نشانه‏هاشان در دلها آشکار . بدان که در اینجا [ و به سینه خود اشارت فرمود ] دانشى است انباشته ، اگر فراگیرانى براى آن مى‏یافتم . آرى یافتم آن را که تیز دریافت بود ، لیکن امین نمى‏نمود ، با دین دنیا مى‏اندوخت و به نعمت خدا بر بندگانش برترى مى‏جست ، و به حجّت علم بر دوستان خدا بزرگى مى‏فروخت . یا کسى که پیروان خداوندان دانش است ، اما در شناختن نکته‏هاى باریک آن او را نه بینش است . چون نخستین شبهت در دل وى راه یابد درماند و راه زدودن آن را یافتن نتواند . بدان که براى فرا گرفتن دانشى چنان نه این در خور است و نه آن . یا کسى که سخت در پى لذت است و رام شهوت راندن یا شیفته فراهم آوردن است و مالى را بر مال نهادن . هیچ یک از اینان اندک پاسدارى دین را نتواند و بیشتر به چارپاى چرنده ماند . مرگ دانش این است و مردن خداوندان آن چنین . بلى زمین تهى نماند از کسى که حجّت بر پاى خداست ، یا پدیدار و شناخته است و یا ترسان و پنهان از دیده‏هاست . تا حجّت خدا باطل نشود و نشانه‏هایش از میان نرود ، و اینان چندند ، و کجا جاى دارند ؟ به خدا سوگند اندک به شمارند ، و نزد خدا بزرگمقدار . خدا حجتها و نشانه‏هاى خود را به آنان نگاه مى‏دارد ، تا به همانندهاى خویشش بسپارند و در دلهاى خویشش بکارند . دانش ، نور حقیقت بینى را بر آنان تافته و آنان روح یقین را دریافته و آنچه را ناز پروردگان دشوار دیده‏اند آسان پذیرفته‏اند . و بدانچه نادانان از آن رمیده‏اند خو گرفته . و همنشین دنیایند با تن‏ها ، و جانهاشان آویزان است در ملأ اعلى . اینان خدا را در زمین او جانشینانند و مردم را به دین او مى‏خوانند . وه که چه آرزومند دیدار آنانم ؟ کمیل اگر خواهى بازگرد . [نهج البلاغه]

گوشش پر است‌ از صدای‌ رفتن‌ و دیگر هیچ!

نویسنده:محمد صادق افراسیابی::: یکشنبه 84/4/26::: ساعت 2:20 عصر

بسمه تعالی

سلام.

چه می کنید با تابستون؟ خوش می گذره یا فقط می گذره؟

به هر حال ان شائ الله چه خوش می گذره، چه فقط می گذره، خوب بگذره.

مدت زیادی بود که قطعه ادبی یا شعری در وبلاگ ننوشته بودم. گفتم برای تنوع هم که شده هر از گاهی به علاقه شخصی خودم بپردازم و اشعار و قطعه های ادبیم رو توی وبلاگ بذارم.

امیدوار از آنچه نوشتم لذت ببرید و مفید واقع بشه.

راستی چند تا نکته:

اولا، یکی از دوستان لطف کرده بود، مطلب قبیلم – اسلام از مکه تا اینترنت -  رو توی سایت باشگاه اندیشه بدون ذکر منبع استفاده کرده بود، خواهشم اینه که اگر از مطالب این وبلاگ در جایی استفاده می کتید، حتما منبع رو هم ذکر کنید.

دوما، بنده هیچ مشکلی در مورد تبادل لیتک یا لوگو با سایر دوستان ندارم. فقط کافیه توی کامنت تمایلتون رو بگید.

سوما، خیلی ها میل زده بودن که کامنت وبلاگ باز نمیشه. راستش منم خودم چند بار امتحان کردم. این طور نیست که باز نشه ولی در یه ساعات خاصی به سختی باز میشه که البته امیدوارم این مشکل هم به زودی با عنایت مدیر پارسی بلاگ حل بشه.

اما قطعه ادبی که قولش رو دادم! با هم می خونیم.

           

گوشش پر است‌ از صدای‌ رفتن‌ و دیگر هیچ

می دود؟ پرواز می‌کند؟

نمیدانی!

«باید سریع‌تر رسید، سریع‌تر رفت»؛ این‌ تنها واژگانی‌ است‌ که‌ مدام‌ در درونش نعره می کشد:« سریع‌ و سریع‌تر! باید رفت! رسید
چنان‌ محو رفتن‌ است‌ که‌ نوای‌ زیبا و رسای‌ پیرمرد خوش‌سیما را نمی‌شنود، پیر می‌ پرسد:« کجا می‌روی؟ به‌ کجا چنین‌ شتابان...؟»

پیر دوباره می پرسد. و این بار فریاد می زند: « کدامین مقصود تو را این چنین مست کرده است»؟
و او این بار مکث می کند؛ مکثی به بلندای یلدا. و از خود می پرسد: « به راستی کجا می روم»؟


موضوعات یادداشت



[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com